چند دقیقه ی پیش دو تن از افراد فامیل رو در ذهنم میهمان کرده بودم و تمام ابعاد شخصیتی آن ها را برای خودم مرور می کردم. شخصیت شناسی یکی از کارهای مورد علاقه ی من است که البته در این زمینه بسیار دقیق هستم به طوری که دوستانم از این دقت های من متحیر میشدند امروز هم از باب استراحت ذهن :) شروع به کالبد شکافی دو تن از اقوام کردم. هرچه پیش رفتم به این رسیدم که آدم های محافظه کاری هستند. از جنس آدم هایی که هیچ وقت نمی توانی بفهمی وقتی حرفی را میزنند درونشان چقدر با آن حرف مطابقت دارد. نمیخواهم بگویم منافق و دوچهره نه هرگز. این آدم ها تنها یک چهره دارند اما هیچ گاه نمیخواهند چهره ی واقعیشان و افکار و و عقاید واقعیشان را برملا کنند حداقل برای افرادی که موافق آن ها نیستند برملا نمی کنند. فرق این افراد با آدم های منافق در این است که فرد منافق واقعا دوچهره دارد و چهره ای بر چهره ای دیگر رجخانی جز منفعت شخصی ندارد اما آدم های محافظه کار به دنبال منفعت نیستند تا بخواهند به خاطر رسیدن به آن رنگ عوض کنند بلکه این ادم ها صرفا دوست دارند خیلی از چیزها را پنهان کنند.
خود محافظه کارها به نظرم دو دسته هستند. دسته ای از محافظه کارها انسان های خوبی هستند اما یاد گرفته اند که همیشه پنهان کنند که البته باید ریشه ی این پنهان کاری ها را جستجو کرد. به طور مثال در آزمونی علمی شرکت می کنند اما تا اعلام نتایج قطعی آن و قبولیشان هیچ کس را خبر نمی دهند. ماه ها تمام مقدمات ازدواج را فراهم می کنند اما جز دقایقی قبل از برگزاری مراسم عقد به هیچ کس خبر نمی دهند. این دسته از محافظه کارها به خاطر این ویژگی شخصیتی قلب وسیعی ندارند و خیلی از آدم ها را خواسته یا ناخواسته از اتفاق های خوبی که میتواند در سرنوشتشان اثرگذار باشد بی اطلاع می گذارند. به طور مثال در دوره ای خاص و علمی شرکت میکنند اما تا زمان انتهای آن به کسی خبر نمی دهند در حالی که اگر به تعدادی دیگر برگزاری این برنامه ها را خبر می دادند می توانستند سهمی در پیشرفت آن ها داشته باشند.
اما دسته ای دیگر از محافظه کارها آدم هایی هستند که ذات زیرکی دارند. این ها افکار واقعی خودشان را به راحتی و بدون ترس و نگرانی به دیگران منتقل نمی کنند به طور مثال در درون هیچ حس خوب و مثبتی به طرف مقابل ندارد و افکار و رفتار او را نمی پسندد اما در مواجه با این آدم طوری برخورد میکند که گویا خیرخواه واقعی اوست. من فرد رک گویی را که به صراحت به من بگوید با افکار ، عقاید و رفتار تو موافق نیستم ( خواه درست یا غلط ) به این نوع از محافظه کارها ترجیح می دهم.
شاید خیلی ها به محافظه کارها حق بدهند برای این نوع سبک شخصیتشان و من هم این را قبول دارم تا وقتی این نوع شخصیت تعارضی با دین نداشته باشد اشکالی بر آن وارد نیست هرچند در مواردی احتمال دارد با اخلاق تعارض داشته باشد.
اما سخن اصلی من در این است که آدم ها هیچ گاه نمی توانند شخضیت حقیقیشان را پنهان کنند. شاید بارها مواجه شدید با آدم هایی که هیچ گاه آن ها را نمیشناختید اما با حضور اندکشان در ثانیه های عمر شما به دل شما نشسته اند. احساس خوبی به آن ها دارید. حرفهایشان را باور میکنید. و در مقابل افرادی که وقتی حرف میزنند حتی حرف خوب و نیک اما باور نمیکنیدشان و احساس خوبی نسبت به آن ها ندارید. این تجربه ها را حتما داشته اید. تجربه های کوتاه آشنایی با تعدادی از آدم ها، آدم هایی که هیچ اطلاعی از گذشته و اعتقادات و ... آن ها ندارید. اما در چند دقیقه کوتاه یا به آن ها ایمان میاورید و یا نمیاورید. تمام این دلی است.
من معتقدم انسان های خوب با خودشان انرژی هایی دارند که این انرژی ها باعث جذب ما به آن ها می شود. انرژی ای که حاصل ایمان و اخلاق نیکوست. کاش همه ی آدم ها با خود چنین انرژی ای به همراه داشته باشند.