پيام
+
بوي سيگار شديدي آمد...با خودم ميگويم ، نكند باز پدر غمگين است..نكند باز دلش.....پله ها را دو به يك طي كردم تا رسيدم بر بام.پدرم را ديدم..زير آوار غرورش مدفون..زير لب زمزمه داشت..كه خدا عدل كجاست؟ كه چرا مزه فقر وسط سفره ماست!!!! و چرا ها وچرا هاي دگر.. دل من هم لرزيد مثل زانوي پدر.. ديدن اين صحنه آنچنان دشوار بود، كه مرا شاعر كرد..(احمد شاملو)

حديث-9
94/9/11
خاطرات دکتر بالتازار
*امان از اين چرا و چراهاي بشر با اين عقل ناقصش .*
حديث-9
خدا به همين بشر با همين عقل ناقصش گفته تفکر کنه! پرسش و سوال از چراها اولين گام براي کشف حقيقت است
خاطرات دکتر بالتازار
*اين چراها اعتراض بود نه تفکر .*
حديث-9
خب من هم حرفم مطلق بود :)