با سلام.
چون در مقايستون اين کتاب رو بهتر از داستان سيستان دوسته بوديد تشويقم کرد کتاب رو تهيه کنم و بخونمش.
به نظر من نويسنده بيشتر تو گذشته خودش داره سير مي کنه و بيشتر توصيفاتش از خودش و دوران طلبگيشه . بر عکس اون چيزي که ادعا مي کنه که من مي خوام جزئياتو ببينيم نه کليات ( اول کتاب موقع سوار شدن که نرفت بالا بشينه)اصلا به جزئيات و اطراف خودش دقت نمي کنه و بيشتر دقتش رو گذشتشه و براي اين که زياد از موضوع دور نشه بخش هايي از عين سخنراني حضرت آقا رو آورده !
به نظرم بهترين جاي کتاب هم همون سخنراني آقا درباره وظيفه طلاب و تذکر بهشون در مورد درجا زدن و عدم پيشرفت مناسب با زمان باشه.البته اون قسمت شطرنجش هم جالب بود!
چون بيشتر خاطره ها و بحث هاش يا از دوران طلبگيه يا از بنا هاي يزد احتمالا يه طلبه و روحاني يزدي بيشترين ارتباطو با کتاب برقرار کنه.
اسامي اين قدر زيادن که اگه جمعشون کني تقريبا يک سوم کتاب رو پر مي کنه!
تشبيهات افراطي و بيش از حد اول کتاب حوصله خواننده رو سر مي بره.
بر عکس داستان سيستان نوشته هاش بيشتر گزارش نويسيه تا سفر نامه.
زبان نوشته هاش يه جورايي مخصوص طلبه هاست و من نتونستم زياد با نويسنده ارتباط بر قرار کنم و خودمو جاي نويسنده بذارم.ولي داستان سيستان خودمونيه و جوون پسند تره.
به نظرم نيمه دوم کتاب خيلي بهتر از نيمه اولش باشه!
البته اين که يه کتاب خوبه يا بد به سليقه آدم ها بر مي گرده و هر کسي مي تونه سليقه خودشو داشته باشه.