وبلاگ :
يادداشت :
كشكول
نظرات :
3
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
احمد
به نظرم اکثر آدما رو به بدي پيش مي روند من هم يه همچين دفتري دارم هر دفعه نگاش مي کنم مي گم چه بچه باحالي بودم بچه گيام!!!
+
طلبه ضد
تاريخ به همين سادگي نيست خواندنش و بعد رسيدن به اين تصور که فهميده هم شده و بعد، قضاوت کردن!!!!
..
پاسخ
سلام ، راستش من نفهميدم منظورتون چي بود ! يکم واضح تر توضيح بديد ؟ وقتي تاريخ و ساعت کامنتتون رو ديدم ياد اين جمله خودتون افتادم که « اين ساعت روز تا به حال نيامده بودم » فرصت نکردم اونجا براتون کامنت بذارم بد نيست همينجا عرض کنم ؛ راستش اين چند وقته هرچي ميخونم نميفهمم !! مثل خاتون که بالاخره نفهميدم کي داره راست ميگه !! سراغ نوشته هر کسي که بهش اعتماد دارم ميرم و آخرش هنگ ميکنم !! نوشته يامين پور رو ميخونم و کمي آروم بعد شريعتمداي و کمي در ترديد ، نوشته قدياني رو ميخونم و دوباره ... همينطور بين آسمون و زمينم !! اصلا جديدا هيچي نميفهمم !! ( شايد قبلتر هم همينطور بودم !! ) نوشته هاي شما هم داره به اين ليست اضافه ميشه مخصوصا اين يه خط که زير اون عکس نوشته بوديد :قم، پنج سال پيش؛ بهار است يا پائيز، تصوير اين برگهاي بيفصل، اين آسمان بيرنگ؟..